تفاوت دولت سوم روحانی و دولت دوم رئیسی
با نگاه به جمهوریت ۲نگاه در این موضوع حاکم است؛ یکی تودهگرایی و دوم مردمسالاری. تفاوت این دو در چیست؟ در تودهگرایی صرفا انتخاب مردم اهمیت دارد.
به گزارش پارسینه به نقل از همشهری آنلاین، محسن مهدیان؛ مدیرمسئول روزنامه همشهری نوشت، دولت سوم روحانی یا دولت سوم خاتمی یا ادامه دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی؛ اینها همه عناوین یک نماد است. دولت دوم شهیدرئیسی نیز یک نماد است. فارغ از ارزشگذاری برای عنوان شهید، دولت رئیسی خودش نماد یک راهبرد است. مناظره و رقابت این روزهای نامزدها را باید در رقابت این دو نماد تحلیل کرد. رقابتهای درونگفتمانی را هم باید در بعد و قرب به نمادهای اصلی سنجید. اما شاخصهای کلیدی این دو نماد چیست؟ قبل از هرچیز ذکر این تذکر ضروری است که سخن از مقایسه ۲راهبرد برای اداره کشور است. به سخن دیگر، دولت سوم روحانی تعریض یا گوشه و کنایه نیست. آنان که قائل به ادامه دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی و خاتمی و روحانی هستند نیز تلاش میکنند از این مسیر خدمت کنند. غرضشان رشد رفاه و پیشرفت و عدالت است اما اینکه آیا این راه موثر است یا نه، سخن دیگری است که غرض این متن نیست. این متن صرفا توجه دادن به مقایسه برخی اختلافات راهبردی این دو نماد است؛ دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی؟
یکم؛ با نگاه به جمهوریت ۲نگاه در این موضوع حاکم است؛ یکی تودهگرایی و دوم مردمسالاری. تفاوت این دو در چیست؟ در تودهگرایی صرفا انتخاب مردم اهمیت دارد. در مردمسالاری اما رشد انتخاب مردم؛ یعنی انتخاب از سر آگاهی و نه هر انتخابی. ثمره نگاه اول در انتخابات، جلب نظر مردم به هر قیمتی است و دومی رشد آگاهی ملت برای انتخاب احسن.
دوم؛ نگاه به نقش مردم. نگاه اول به نقش مردم صرفا در انتخابات است و نگاه دوم مشارکت و نقشپذیری. ثمره نگاه اول این است که مردم انتخاب میکنند و لازم نیست در همه جزئیات تصمیمگیریها ورود کنند اما در نگاه دوم مردم بعد از انتخابات نقش دارند و باید کنار منتخبشان مشارکت کنند. بدون مشارکت مردم بهترین تصمیمها نیز پیش نمیرود.
سوم؛ نگاه به دنیا. در نگاه اول باید قواعد نظم نوین جهانی را پذیرفت و در نگاه دوم نظم نوین جهانی اصالت ندارد. اصالت هویت ملی ماست. مقایسه ثمره هر دو نگاه در موضوعی شبیه مذاکره این است که اولی میگوید راهی غیر از مذاکره نیست و دومی میگوید مذاکره موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. مذاکره بدون انتفاع بیثمر است.
چهارم؛ نگاه به آزادی. در نگاه اول آزادی ضروری است چون انسان آزاد است و خط قرمز جایی است که به دیگران صدمه بزند. در نگاه دوم،آزادی ضروری است چون اختیار، مقدمه انتخاب و رشد انسان است؛ لذا آزادی محدود میشود به عقلانیت انسانی و نه صرفا صدمه به دیگران. ثمره این دو نگاه را باید در محدودیتهای عقلانی دید؛ مثل قانون حجاب و فیلترینگ و... .
پنجم؛ نگاه به اقتصاد. در نگاه اول اقتصادی رقابت همهچیز را حل و فصل میکند و نگاه دوم معتقد است که رقابت بهتنهایی منجر به کارآمدی و کارایی نیست و نیاز به دولت تنظیمگر و هوشمند و موثر داریم. ثمره نگاه اول در واردات این است که منطقا وقتی جنسی ارزانتر و باکیفیتتر است راهی جز واردات نیست و در نگاه دوم تقویت تولید داخلی به جهات راهبردی مهمتر از جنس ارزان و باکیفیت است.
ششم؛ نگاه به عدالت. یک نگاه این است که باید پیشرفت کنیم و هرجا نقصی ایجاد شد با حمایتهای اجتماعی آن را اصلاح کنیم و نگاه دوم این است که عدالت تنها در نتیجه نیست و باید در مبدأ و مسیر هم عدالت ایجاد کرد. ثمره این دو نگاه در اقتصاد این است که یکی در یارانهها و اعانهها متوقف میشود و دومی به رشد و توانمندسازی بیش از یارانهها توجه میکند.
هفتم؛ نگاه به مصلحت. نگاه اول به مصلحت این است که ما در زمانهای بهسر میبریم که باید سقف پروازی خودمان را بدانیم و بلندپروازی نکنیم. نگاه دوم این است که ما محکومیم به حقگرایی و مصلحت تنها زمانی به کار میآید که در نهایت منجر به حقگرایی شود. ثمره نگاه اول مصلحتسنجی به سبک مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی است و در دومی مصلحتی شبیه نرمش قهرمانانه.
هشتم؛ مدیریت برو یا مدیریت بیا. در نگاه اول صرفا ساختار سلسله مراتبی است که اداره کشور را بر عهده دارد اما در نگاه دوم مدیریت ارشد خودش جلوتر از دیگران میرود و ساختار را با خود میکشد. ثمره نگاه اول ساختار بوروکراتیک است و از نگاه دوم سفر استانی و اقدام جهادی و مهمتر اینکه تربیت خود و نیروی انسانی در سطوح مختلف نتیجه میشود.
نهم؛ ولایتپذیری. نگاه اول ولایتپذیر است و میگوید در چارچوب قانون تلاش میکنیم نظر رهبری را پیش ببریم. نگاه دوم میگوید نگاه راهبردی رهبری را میفهمیم و تلاش میکنیم آن نگاه را پیش ببریم. ثمره نگاه اولی این است که ولایت فقیه مثل خط قرمز عمل میکند که نباید از آن تخطی کرد و نگاه دوم این است که ولایت فقیه نقش پیش برنده دارد. اولی حداقلی و دومی حداکثری است.
دهم؛ ارزشهای انقلاب. نگاه اول در بهترین حالت این است که ما باید تلاش کنیم ارزشهای انقلاب را در کنار دنیا و رفاه مردم محقق کنیم. دومی میگوید دنیا و رفاه را باید از درون ارزشهای انقلاب سامان بخشید . ثمره نگاه اول میشود نگاه ضمیمهای ارزشها به پروژهها و ثمره نگاه دوم میشود نگاه ضمیمهای پروژهها به ارزشها. به حتم تفاوت این دو نگاه منحصر به این ۱۰گانه نیست اما تا حدی تفاوتها را روشن میکند.
ارسال نظر