معمای اقبال احمدی نژاد در میان بخشی از مردم جامعه
همواره قبل از برگزاری انتخابات مهم در کشورها و تا زمان اعلام نتایج، نظرسنجیهای مختلفی انجام میشود که موضوعات گوناگونی را مورد بررسی قرار میدهد. میزان مشارکت در انتخابات و فرد برنده مورد نظر شرکتکنندگان در نتایج نظرسنجیها نشان داده میشود.
به گزارش پارسینه و به نقل از فراز؛ برای مثال نتیجه نظرسنجی مرکز پژوهشهای مجلس از سنجش مشارکت مردم در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد میزان مشارکت در این دوره از انتخابات بالای ۵۳ درصد خواهد بود. در غیاب نظرسنجیهای علمی نظرسنجیهای اینترنتی میتواند تصویر مناسبی از شرایط جامعه نشان دهد. در فضای کنونی جامعه برخی از این نوع نظرسنجیها نشان میدهند که از بین ثبتنام کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری، « محمود احمدی نژاد » جایگاه خوبی در میان مردم دارد. اینکه علت این مقبولیت در میان مردم چیست و «محمود احمدی نژاد» کیست پرسشهایی است که در این گزارش تلاش میشود پاسخ داده شوند. محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی، اما بر این باور است که عقلای مردم توجهی به احمدی نژاد و رفتارهای پوپولیستی او ندارد.
چرایی بازگشت به نوستالژی
احتمالا همه ما از اطرافیان میانسال و سالمند خود شنیدهایم که «قبلا همه چیز بهتر و زندگی قشنگتر بود» «محمد قائد» در مقالهای با عنوان «درباره نوستالژی» به این سوال پاسخ میدهد که چرا با اینکه در گذشته همواره شرایط زندگی بشر سختتر از امروز بوده است، افراد امر نوستالژیک را دوست دارند و از آن یاد میکنند؟ از نظر او «آنچه نوستالژی را به احساسی دردناک و دائمی تبدیل میکند دریغ بر نبود امکانهای امروز است در شرایط دیروز، نه صرفا بر آنچه دیروز وجود داشت و امروز از دست رفته است». او گریز به گذشته را یکی از راههای کاستن از نارضایتیهای زمان حال و زیستن در شرایط گذشته را در شرایط فقدان انگیزه در زمان حال و هدف در آینده ممکن میداند.
شاید اقبال امروز جامعه نسبت به فردی مانند «محمود احمدی نژاد» که کارنامه خوبی در جایگاه ریاست دولت ندارد ناشی از همین موارد باشد و یا گذشت سالهای زیاد از زمان مسئولیت او باعث شده باشد که جامعه ایرانی سختیهای دوران ریاست جمهوری او را فراموش کند و از یاد ببرد که چه بر ایران گذشته است.
پیشنهاد تسخیر سفارت روسیه
در هر حال بد نیست که به سراغ محمود احمدی نژاد برویم و مسیر او را در سپهر سیاست ایران نشان دهیم. در در اواسط دهه ۵۰ دانشجویان طرفداران بنیانگذار جمهوری اسلامی در انجمنهای اسلامی دور هم جمع میشدند. محمود احمدی نژاد از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۵ در دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل در مقطع لیسانس بود. او از هدایتکنندگان اصلی طیف فکری طرفداران خط امام در انجمن اسلامی بود، و به فعالیتهای سیاسی میپرداخت. این دانشجویان در ابتدا دارای هستهای متشکل از ۵ دانشگاه اصلی در تهران یعنی دانشگاه صنعتی شریف، پلیتکنیک تهران، دانشگاه تهران، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه تربیت معلم بودند که بعدها بنیانگذار دفتر تحکیم وحدت شدند. در جلسهای که برای بررسی حضور شاه در آمریکا ایجاد شد ابراهیم اصغرزاده به عنوان طراح اصلی اشغال سفارت پیشنهاد خود برای گروگانگیری بیان کرد، اما احمدینژاد و سید نژاد با تسخیر سفارت آمریکا مخالفت کرده و در برابر تسخیر سفارت شوروی را پیشنهاد میکند. اینگونه بود که احمدینژاد از راهیابی به حلقه اصلی دانشجویان پیرو خط امام بازماند.
ارادت به سردار سازندگی
احمدینژاد در دهه شصت خورشیدی، چهار سال سمت معاون و فرماندار ماکو و خوی در استان آذربایجان غربی و دو سال سمت مشاور استاندار کردستان را در روزمه خود دارد. احمدینژاد در سال ۱۳۷۲، در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی به استانداری استان تازه تأسیس اردبیل رسید و تا پایان کار دولت دوم رفسنجانی یعنی سال ۱۳۷۶ در این سمت باقی ماند. او در جریان سفر هاشمی رفسنجانی به اردبیل در مهر ۱۳۷۵ میگوید که «در سفر تازه سردار سازندگی به این استان ۲۴۰ طرح صنعتی، عمرانی، کشاورزی، بهداشتی و درمانی و فرهنگی، خدماتی و اقتصادی به بهرهبرداری خواهد رسید». همچنین از نظر احمدی نژاد در آن زمان «نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد».
شاکی خصوصی روزنامه سلام
احمدینژاد در انتخابات دوره دوم هاشمی رفسنجانی از مسئولین ستاد تبلیغاتی هاشمی در تهران بود. همچنین او ریاست ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی را در منطقه نارمک بر عهده داشت. احمدی نژاد به عنوان استاندار اردبیل از نشر اکاذیب روزنامه سلام در دادگاه شکایت مطرح کرد و قاضی رأی به توقیف روزنامه داد. با شروع دولت اصلاحات، احمدینژاد از مناصب اجرایی کنار گذاشته و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. او در این دوران کاندیدای انتخابات مجلس ششم شد و در لیست اصولگرایان نیز قرار گرفت که نتوانست حائز اکثریت آرا در تهران شود.
ناگهان شهرداری
این سرآغاز داستان اصلی محمود احمدی نژاد است. او در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ و به دنبال پیروزی فهرست آبادگران در انتخابات دوم شورای اسلامی شهر تهران با ۱۲ رای به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. در این دوران بود که احمدی نژاد توانست از خود چهرهای ساده زیست و مردمی بسازد. او از امکانات شهرداری برای شبکه سازی استفاده کرد و در انتها مدیریت وی، ۳۲۰ میلیارد تومان از حساب سازمان فرهنگی هنری مفقود شد.
حساب ذخایر ارزی جارو میشود
ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در ۱۲ مرداد ۱۳۸۴ آغاز شد. او هنگام پیروزی بر اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری ایران، شهردار تهران بود. دولت احمدینژاد حساب ذخیره ارزی را با مقدار قابل توجهی موجودی از دولت محمد خاتمی تحویل گرفت و همزمان سیر صعودی قیمت نفت به نحو بیسابقهای ادامه یافت. در آن زمان مجلس هفتم با دولت همسو بود و همین راه استفاده بیشتر از این حساب را برای محمود احمدی نژاد هموار کرد. همچنین انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی توسط وی، نظارت بر دولت را به حداقل رساند. علی رغم آنکه احمدی نژاد موجودی حساب ذخیره ارزی را محرمانه اعلام کرده بود، برخی از نمایندگان مجلس این صندوق را تبدیل شده به صندوق نذری میدانستند. عدهای در توصیف وضعیت این صندوق در پایان دولت دهم از عبارت «حساب ذخیره ارزی جارو شد» استفاده کردند. همین اقدامات احمدی نژاد باعث شکلگیری تورم افسارگسیخته در ایران شد. سال ۸۸ بار دیگر احمدی نژاد برای چهار سال آینده رئیس جمهوری ایران شد و در این زمان هم به طرق مختلف تلاش کرد خود را مردمی نشان دهد و از عوام فریبی بهرهمند شود.
طرفداران احمدی نژاد چه کسانیاند؟
محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی در این باره به روزنامه اینترنتی فراز میگوید: «طرفداران آقای احمدی نژاد دو دستهاند؛ دسته اول افرادیاند که در طبقات پایین و محروم اجتماعی بودند و پرداخت یارانههای اقتصادی را با ایشان به یاد میآورند. این دسته بر این باوراند که محمود احمدی نژاد دغدغه طبقات پایین جامعه را دارند. اینها هنوز نتوانستند حلاوت آن یارانههای اولیه را فراموش کنند؛ اگرچه امروز آن مبالغ اعتبار و ارزشی ندارد. دسته دوم افرادیاند که آقای احمدی نژاد را بعد از مخالفتها با مسئولین به یاد دارند. اینها میگویند که آقای احمدی نژاد چهرهای قلدر، توانا و با پشتوانهای است که میتواند مقابل برخی زیادهخواهیها و تندرویها بایستد. ایشان خود نماد ولخرجیها است و در دوره او بیشترین درآمد نفتی ایران برای کشور رقم خورد، اما متاسفانه هنوز معلوم نشده است که این درآمدها به کجا رفت. بحث حاشیهای دیگر این است که احمدی نژاد با توجه به روحیاتی که دارد اگر بیاید میتواند دوباره فشارهای بینالمللی بر ایران را افزایش میدهد؛ بنابراین من فکر میکنم که عقلای مردم خیلی توجهی به آقای احمدی نژاد و رفتارهای پوپولیستی ایشان ندارند».
از آن زمان به بعد اگرچه احمدی نژاد از قدرت کنار رفت، اما با تلاشهای فراوان هرچند وقت یکبار به نوعی خود را در رسانهها مطرح کرد و واکنش مردم را برانگیخت تا حداقل از این مسیر هم که شده است از اذهان مردم پاک نشود. اما آنچه که احمدی نژاد را در یاد مردم زنده نگهداشته عملکرد او در جایگاه ریاست جمهوری ایران و تورمی است که از دوران او افسار پاره کرد و به جان مردم افتاد. او در انتخابات ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد و برآوردها حاکی از آن است که در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو نیز رد صلاحیت میشود.
ارسال نظر