ماجرای بچه پولداری که به خاطر هیجان سارق شد!

پارسینه:  این متهم پسری 22 ساله است که به گفته خودش پدرش وضع مالی خوبی دارد و به پیشنهاد یکی از دوستانش وارد باندهای سرقت شده است. این متهم جوان می‌گوید: پدرم پولدار است و خودم هم به زبانهای ترکی استانبولی، انگلیسی و آلمانی صحبت می‌کنم. مدتی همراه پدرم در استانبول و آلمان زندگی کردم. من تک پسر خانواده هستم و یک خواهر دارم. خودم در بازیگری مهارت دارم و در کلاسهایی هم در این زمینه شرکت کرده‌ام و حتی وقتی جوان‌تر بودم و در ترکیه زندگی می‌کردیم به توصیه پدرم که کارش تجارت است در ترکیه به گروه‌های مختلفی معرفی شدم و پدرم مرا به دوستانش معرفی کرد تا در سریال ترکی بازی‌ کنم. علاوه بر آن در تهران هم به عنوان سیاهی لشکر در چند فیلم بودم. می‌خواستم ادامه کلاس بازیگری را بروم تا بتوانم بازیگر معروفی شوم.

این متهم تاکید کرد: خانواده پولداری دارم و فقط برای هیجان در سرقت‌ها شرکت کردم، البته خودم هیچ سرقتی انجام ندادم و فقط کنار آنها می‌ایستادم و نگاه می‌کردم.

این جوان در ادامه نحوه ورودش به باندهای سرقت گفت: من به مواد مخدر و الکل معتاد نیستم و فقط گاهی تفریحی مصرف می‌کنم. یک روز پیش دوستانم رفته بودم گل بکشم در مورد یکی دیگر از دوستانمان از او پرسیدم و او گفت دستگیر شده است،‌ چون در سرقت منزل شرکت کرده بود. چند وقت بعد که آن دوستم آزاد شد در جای دیگری دیدمش و در مورد سرقت از او پرسیدم. او هم به من گف: سرقت پول خوبی دارد،‌ اما من در پاسخ گفتم مشکل مالی ندارم. با این وجود با اصرار او که گفت به جمع ما بیا. با او به جمع خلافکاران رفتم. در آنجا سرکرده یکی از گروه‌ها خیلی از من تعریف کرد و گفت تیپ هنری داری. چون من به عنوان یک آدم هنری موهایم را رنگ می‌کردم و همه لباس هایم برند بود. او از من خواست فقط کنار همدستانش بایستم. من هم برای اینکه ببینم هیجانش چطور است، دوست داشتم همراهشان بروم.

این متهم که در آخرین مورد سرقت از سوی گشت پلیس شناسایی و دستگیر شده است، گفت: من در سرقت‌های منزل، سرقت کابل و خودرو و لوازم خودرو شرکت کردم البته فقط کنار یکی از عوامل سرقت می‌ایستادم تا کسی به آنها شک نکند. در 10 سرقت حضور داشتم و در هر مورد هم بین ۲ میلیون تا ۲ و نیم میلیون تومان گرفتم. البته من سر مبلغ چانه نمی‌زدم و خود سرکرده، مبلغ را برایم واریز می‌کرد.

این متهم در مورد نحوه دستگیری خود نیز گفت: یک شب برای سرقت منزل رفته بودیم و من کنار زاغ‌زن ایستاده بودم. پلیس ما را دید و من هم رنگ و رویم پرید، چون تا حالا پلیس را در چنین شرایطی ندیده بودم، خیلی ترسیدم و ماموران هم شک کردند و دستگیر شدم.