چرا افغانستانیها به ایران مهاجرت می کنند؟+ فیلم
چرا یک مقام محلی ما باید بگویند افغانستانی ها نمی توانند از نانوایی نان بخرند؟ مگر دهه شصت میلادی آمریکا است؟
محمد سمیع پور، کارشناس مسائل افغانستان و مستندساز گفت: در دهه ۶۰ فضا این شکلی نبود؛ می گفتند مهاجرین برادر ما هستند، آنها حضور پررنگی در دفاع مقدس داشتند.
گزیده ی گفتگوی سمیع پور با جماران را در ادمه می خوانید:
در دهه ۷۰ فضای رسانه ای عوض شد، سیاست ها کم کم به این سمت رفت که مانع ادغام مهاجرین در جامعه شوند.
کلیدواژه اصلی رویکرد دولت این بود که مانع ادغام مهاجرین در جامعه ایران بشویم و همیشه یک برچسبی روی مهاجرین باشد. این فضا با موج پنجم مهاجرت (سقوط حکومت جمهوری و بازگشت حکومت طالبان) شدت بیشتری پیدا کرد.
بحث مهاجرین افغانستانی در ایران بحثی ۵۰ ساله است.
موج اصلی و اول مهاجرت از طرف افغانستان به ایران به ماجرای کودتای هفت ثور در افغانستان و انقلاب اسلامی در ایران بازمی گردد؛ مهاجران گرایش به انقلاب و حکومت دینی داشتند.
موج سوم مهاجرت اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بود
موج چهارم با امارات اسلامی طالبان شکل گرفت، اواسط دهه ۷۰؛ عظیم ترین موج، وقتی طالبان و ملاعمر حکومت را بدست گرفت رقم خورد
موج پنجم مهاجرت مجددا سقوط حکومت جمهوری و بازگشت حکومت طالبان بود
هر پنج موج مهاجرت افغانستانی ها به ایران نتیجه بی ثباتی سیاسی بوده است.
مهاجرت یک پدیده جهانی است، فقط هم مسئله کشور ما نیست.
امروز بعد از تغییرات اقلیمی، مهاجرت دومین معضل جهانی است.
مهاجرین بابت اقامت و اسکان خود هزینه میدهند
مهاجرین در تولید ناخالص داخلی ما نقش پررنگی دارند؛ ما اصلا این نکته را نمیبینیم!
وقتی نماینده مجلس در نطق خود می گویند ۱۰ میلیون، ۸ میلیون مهاجر داریم، دارد بر اساس نسبت حساب می کند و می گوید چند میلیارد هزینه دارند، دقیق نیست.
این آماری که می دهند با آمار وزارت کشور تفاوت چشمگیر دارد.
زمانی می توانیم این مسئله را حل کنیم که متولی مشخص داشته باشد که سازمان ملی مهاجرت است.
آمارها باید شفاف شوند و مشخص شود که مهاجرین چقدر مصرف دارند.
هر چقدر حساب کنیم که مهاجرین دارند از منابع و یارانه ها دارند مصرف می کنند، بالاخره اینها دارند اینجا زندگی می کنند، بابت اقامت و اسکان خود هزینه پرداخت می کنند و از همه مهمتر اینها دارند کار می کنند و در تولید ناخالص داخلی ما نقش پررنگی دارند. ما اصلا این نکته را نمی بینیم.
افغانستانیها هم پول میدهند سوار مترو میشوند؛ چه کنند؟ پیاده بروند؟ این چه رویکرد نژادپرستانه ای است که عکسشان را در مترو می گیرند و می گویند مگر اینجا قندهار است؟
چرا یک مقام محلی ما باید بگویند افغانستانی ها نمی توانند از نانوایی نان بخرند؟ مگر دهه شصت میلادی آمریکا است؟
مسئله مهاجرین در اروپا با ایران متفاوت است.
راست افراطی در اروپا می گویند ما مالیات می دهیم و مهاجرین در اردوگاه ها دارند حقوق ماهیانه و خدمات دریافت می کند.
مهاجرین در ایران کار می کنند، در حالی هم کار می کنند که از کمترین مواهب مهاجرت هم برخوردار نیستند.
ما این بخش ماجرا را به طور کلی نادیده می گیریم و می گوییم اینها دارند نان می خرند!
یارانه ای که مهاجرین مصرف می کند یک بخشی از آن بنزین و بخشی آرد است؛ در حوزه های دیگر با سیاست های تعدیل اقتصادی که همه چیز دارد آزادسازی قیمت می شود.
در مورد بنزین، ببینید چقدر افغانستانی ها ماشین شخصی دارند؛ خیلی آمار پایین است. اینکه آمار شفاف اعلام نمی شود به خاطر منافع شخصی است.
متاسفانه برخی در بحث گرانیها پشت مهاجرین قایم میشوند!
در ۲۰ سال اخیر، مسئولان مختلف، عامل بسیاری از مشکلات را مهاجرین معرفی کردهاند!
آرد نیست، میگویند افغانستانی ها زیاد نان میخورند! مصاحبه از نماینده مجلس دیدهام که گفته مشکل آب کشور به خاطر افغانستانیها است!
نکته ای که حلال همه مشکلات است و می تواند به همه ابهامات پاسخ دهد این است که ما بر اساس آمار، دیتا و فکت صحبت کنیم.
اگر ما این گونه صحبت کنیم پوچی بسیاری از ادعاها علیه مهاجرین در این روزها مشخص می شود.
در دهه ۶۰ فضا این شکلی نبود؛ می گفتند مهاجرین برادر ما هستند، آنها حضور پررنگی در دفاع مقدس داشتند.
در دهه ۷۰ فضای رسانه ای عوض شد، سیاست ها کم کم به این سمت رفت که مانع ادغام مهاجرین در جامعه شوند.
کلیدواژه اصلی رویکرد دولت این بود که مانع ادغام مهاجرین در جامعه ایران بشویم و همیشه یک برچسبی روی مهاجرین باشد. این فضا با موج پنجم مهاجرت (سقوط حکومت جمهوری و بازگشت حکومت طالبان) شدت بیشتری پیدا کرد
یک میلیون و دویست هزار نفر از مهاجرین افغانستانی فقط در استان تهران ساکن هستند
تراکم جمعیت مهاجرین باعث میشود که برخی القا کنند آنها کشور را گرفتهاند، در حالی که این طور نیست
یک میلیون و دویست هزار نفر از مهاجرین افغانستانی فقط در استان تهران ساکن هستند، از جمعیت پنج و نیم میلیون نفری، و این رقم بالایی است.
همین تراکم باعث می شود که در برخی نواحی تهران، البرز، مشهد، اصفهان و شیراز در حاشیه مهاجرین خیلی پررنگ به چشم بیاید. مثلا پنج نفر مهاجر با لباس خودشان در مترو در گوشه ای واگن ایستاده اند، عکسشان را می گیرند و در فضای مجازی می گویند اینجا کابل نیست، اینجا تهران است!
همین طور متاسفانه برخی القا می کنند که مهاجران کشور را گرفته اند، در حالی که اصلا این طور نیست.
این روزها خیلی در مورد آمار صحبت می شود؛ بعضی می گویند ۸ میلیون، بعضی می گویند ۱۰ میلیون، ۱۲ میلیون؛ اخیرا یکی از فعالان کمپین های ضدمهاجر گفته ۱۴ میلیون نفر!
واقعیت این است که چنین آماری موثق نیست و بخش زیادی از آن فیک است و برای جوسازی علیه مهاجرین و توجیه سیاست های پلیسی و برخورد با مهاجرین این بزرگنمایی دارد اتفاق می افتد.
آذر ماه پارسال بود که ریاست سازمان ملی مهاجرت گفت چهار میلیون و سیصد هزار نفر قانونی در ایران هستند و یک میلیون و دویست هزار نفر غیرقانونی؛ البته آمار غیرقانونی ها گمانه زنی است و طبیعتا دقیق نیست چون ثبت نیست.
ما در سه سال اخیر دو و نیم میلیون نفر را از کشور اخراج کردیم؛ این آمار رسمی است. حتی اگر فرض کنیم اگر اینهایی که اخراج کردیم دوباره برگشتند و یک تعدادی بالا و پایین قطعا جمعیت این مهاجرین در ایران قطعا الان بیش از ۶ میلیون نفر نیست.
هر پنج موج مهاجرت افغانستانی ها به ایران نتیجه بی ثباتی سیاسی بوده است.
مهاجرت یک پدیده جهانی است، فقط هم مسئله کشور ما نیست.
امروز بعد از تغییرات اقلیمی، مهاجرت دومین معضل جهانی است.
ارسال نظر